• اندازه : 06:30
  • تماشا کن : 3550
  • توصیف : این پسر آمد تا استخر را تمیز کند ، اما وقتی دید که بور چاق و چله چه آفتابی می کند ، عجله با دست بدن او را نوازش کرد مادر برازرس و به سختی عقب کشید. او به سمت گربه او رفت ، به سرعت او را بیدار کرد ، و بلافاصله شروع به کشیدن دوستش به سمت قوی و محکم او کرد ، بدون اینکه فراموش کند حالتش را تغییر دهد. کلاه خود را گذاشت و آن دو لبخند شیرینی زدند.